سلامتی و بیماری؛ چرا بیمار میشویم و چگونه بهبود پیدا کنیم؟
عناوین

سلامتی و بیماری؛ چرا بیمار میشویم و چگونه بهبود پیدا کنیم؟
همواره داشتن سلامتی و درمان بیماریها یکی از بزرگترین دغدغههای انسان در تمام طول تاریخ بوده است. تا جایی که عموم مردم، سلامتی را یکی پایههای سهگانه خوشبختی میدانند. دو رکن دیگر خوشبختی را نیز شادی و ثروت برشمردهاند. تقریبا عموم مردم معتقدند که داشتن سلامتی ارزشمندتر از ثروت و شادی است ( البته وقتی بیمارمیشوند). نظر شما چیست؟
حرف و حدیثها بر سر اینکه ثروت چیست و چگونه باید به دست آید و کدام شادی درست و کدام نادرست بسیار مفصل است و در این مجال نمیگنجد. در این مقاله تصمیم دارم کمی درباره سلامتی، بیماری و درمان صحبت کنم و در آخر امیدوارم شما هم با نظرات خود این مبحث را ادامه دهید.
قبل از مطالعه این مقاله لازم به ذکر است مطالبی که در ادامه میخوانید مطالبی نیستند که براساس مستندات پزشکی نوشته شده باشند، بلکه این مطالب مطابق آموزههای خودشناسی و توصیههای معنوی نوشته شده که در بسیاری از کتابهای سبک زندگی، مثل کتاب شفای زندگی نوشته لوئیز هِییافت میشود.
سلامتی چیست ؟
سلامتی، حالت طبیعی وجود ماست که درآن حالت، هیچ چیز غیرعادی در وجود خود احساس نمیکنیم. همه اجزای فیزیکی بدن، مثل دست و پا چشم و گوش و … و اجزای غیرفیزیکی وجودمان مثل افکار و احساساتمان بدون هیچ مقاومتی، وظایف خود را به خوبی انجام میدهند و ما هیچ چیز غیرعادی حس نمیکنیم.
در وضعیت سلامتی بدون هیچ مقاومتی میتوانید پیاده روی کنید، ورزش کنید، مطالعه کنید و اجسام دور یا نزدیک را به وضوح ببینید ( یا هر کار دیگری بکنید ) و از زندگی خود لذت ببرید. در حالت سلامتی هیچ مقاومت فیزیکی و یا غیرفیزیکی درون وجود خود احساس نمیکنید. در این وضعیت همه چیز طبیعی است و معمولا شکایتی وجود ندارد.
بیماری چیست ؟
بیماری در خلاصهترین کلام، وضعیتی متضاد سلامتی است. وضعیتی که در آن احساس میکنید چیزی در برابر حالت عادی جسم و روان شما مقاومت می کند و روال عادی زندگی شما را بر هم میزند.
درمراحل ابتدایی وضعیت بیماری متوجه احساس درد در نواحی مختلف بدن میشوید ( دست، پا، سر، و یا اجزای داخلی تر مثل معده و روده و قلب ). در مراحل بعدی، آثار فیزیکی نیز به مرور نمایان میشود. مثل تورم، التهاب، گرفتگی و اسپاسم، سرفه، سرطان و صدها نشانه فیزیکی دیگر در نقاط مختلف بدن که نشاندهنده بیتوجهی به علایم درد یا برطرف نکردن علتهای آن است.
خب تا اینجا حتما میگویید همه اینها را میدانیم! حتما همینطور است ولی ادامه مطلب حتما برایتان جالب و جذاب خواهد بود.

سلامتی و کارکرد صحیح بدن
هر دستگاهی را که بتوانید تصور کنید، مثلا یک اتومبیل، تلویزیون، کامپیوتر و هرچیز دیگر یک دستورالعمل کاری دارد. اگر مطابق دستوالعمل سازنده، با آن وسیله کارکنید، میتوانید سالهای سال از آن استفاده کنید.
در مثال اتومبیل، باید آب و روغن موتور به موقع تعویض شوند. برخی قطعات نیز برحسب میزان کارکرد ماشین تعویض شوند. مثلا گفته میشود هر 50هزار کیلومتر لاستیکها و تسمههای موتور تعویض شوند. هر 8هزار کیلومتر روغن موتور عوض شود. درمورد قطعات و اجزای دیگر هم دستورات مختلفی داده میشود.
علاوه بر اینها نوع و شرایط رانندگی و ظرفیت هر ماشین نیز متفاوت و متغییر است. شما نمیتوانید 2تن بار در یک ماشین سدان معمولی بار کنید.
این مثال تا حدودی میتواند مشابه اجزای داخلی بدن ما باشد. ممکن است بگویید ما نمیتوانیم قطعات بدن را هر موقع بخواهیم تعویض کنیم. اما جالب است بدانید اینکار به طور اتوماتیک در بدن ما انجام میشود و سلولهای بدن ما مرتب تعویض میشوند. برخی از سلولهای بدن ما هر 2 تا 3 روز یکبار نو میشوند. برخی سلولها هم عمر بیشتری دارند. گفته میشود در طول 7 سال تمام سلولهای بدن ما حداقل یکبار تعویض شده است. یعنی کل بدن هر 7 سال دیگه بدن قبلی نیست! ( این مطلب کاملا علمی است )
همانطور که گفته شد وقتی دستگاهی مطابق با دستوالعمل کارخانه سازنده استفاده شود و مطابق دستورالعمل، سرویس و نگهداری شود هرگز خراب نمیشود. میتوان گفت همین مطلب در مورد بدن و روان ما نیز صحت دارد.
بنابراین برای داشتن سلامتی، نیازمند یک دستورالعمل زندگی صحیح هستیم. این دستورالعملها اگر چه بیشتر در ادیان مختلف ذکر شدهاند ولی دچار تحریف و خرافات هم شدهاند. ولی خود بدن ما، دارای سیستم کنترلی پیشرفتهای است که به طور مداوم و به سرعت به ما بازخورد میدهد.
این سیستم به ما میگوید که کدام یک از اعمال و رفتار ما درست و کدامیک نادرست است و باعث بیماری میشود. هر چند عموما به این تذکرات بیتوجهی میشود. همانطور که چشم ما به ما اطلاعاتی میدهد که از پلهها نیافتیم و به دیوار نخوریم یا گوش ما صدای بوق ماشین را بعنوان یک خطر به ما اعلام میکند دیگر احساسات ما از قبیل ترس، خشم ، احساس ناامیدی و به طور کلی احساسات خوب و بد ما نیز به ما اطلاعاتی برای زندگی بهتر میدهند.
برای اطلاعات بیشتر در این زمینه پیشنهاد میکنم کتاب ماشین موفقیت خودکار را مطالعه نمایید.
علت بیماری چیست؟
همانطور که در قسمت قبلی مطالعه کردید، هر دستگاهی دستورالعملهای برای کارکرد صحیح دارند و در صورت اسفاده نادرست با کمی تحمل خراب میشوند. مثلا اگر تلویزیون را به برق 380 ولت به متصل کنیم به سرعت میسوزد.
دستگاههای پیشرفته، دارای سیستمهای کنترلی و هشداردهندهای هستند که قبل از خراب شدن اعلام میکنند. مثلا یک آسانسور وقتی اضافه بار داشته باشد آلارم میزند و حرکت نمیکند. موتور یک اتومبیل وقتی داغ میکند چراغهای هشدار دهندهاش روشن میشوند و مثالهای دیگری که اگر فکر کنید دهها مورد از آن به یادتان میآید.
هر چه ماشین یا دستگاه، پیشرفتهتر باشد سیستم کنترلی آن دقیقتر و سریعتر وضعیت بحرانی را اعلام میکند. سیستم بدن انسان هم یکی از پیشرفته ترین ماشینهای موجود در هستی است و کارکرد اشتباه را به سرعت به ما اعلام میکند! چگونه؟ با انواع احساساتی که در ما ظاهر میشود.
احساس درد فیزیکی و بیماری تقریبا آخرین مراحلی هستند که وقتی که ما به آلارمهای قبلی گوش نداده باشیم به سراغ ما میآیند تا ما را متوجه خطاهای مرتکب شده بکنند. آلارمهای ابتدایی بیشتر احساسهایی هستند، که اکثر مردم بی توجه از آنها میگذرند. برای اطلاعات بیشتر مجددا پیشنهاد میکنم کتاب ماشین موفقیت خودکار را مطالعه نمایید.
بیماری نتیجه استفاده نادرست ما از وجودمان و سبک زندگی نادرست است و تا زمانی که آن درست نشود هیج درمانی کامل نیست. درواقع علت بیمار های مختلف سبک زندگی نامناسب است.

درمان واقعی چیست ؟
در پزشکی رایج درمان عبارت است برطرف کردن نشانههای درد. درست مثل اینکه آژیر اضافه بار در آسانسور قطع شود یا روی نشانگر درجه حرارت اتومبیل کاغذی بچسبانیم تا دیگر چراغ قرمز اخطارداغ کردن ماشین را نبینیم و نشنویم. حتما میتوانید حدس بزنید که نتیجه این کار چه خواهد بود!. رفته رفته قسمتهای مختلف دستگاه خرابتر و خرابتر میشوند و بیماری گسترش بیشتری پیدا میکند.
برای درمان اساسی باید متوجه دلیل بیماری شد و آن علت را برطرف کرد. هرگز با خوردن قرص و شربت و یا هر نوع داروی گیاهی و سنتی درمان واقعی اتفاق نمیافتد. فقط درد تسکین پیدا میکند و از درون پیشرفت میکند.
البته من قصد ندارم منکر تلاشهای فراوان پزشکان و دانشمندان شوم. بسیاری اوقات شاهد این هستیم که افراد پس از یک دوره بیماری سخت که به کمک علم پزشکی و داروهای مختلف بهبودی پیدا کردهاند، به سلامتی خود بازگشت میکنند و سبک زندگی خود را تغییر میدهند و حتی گذشته را نیز جبران میکنند.
در واقع بیماری یکجور یادآوری برای بازگشت به زندگی نو است. یه جور نعمت و رحمت!
پس داروهای طبیعی و شیمیایی به چه کار میآیند؟
خب گاهی اوقات بیتوجهی به سلامتی و روند اشتباه زندگی، کار را به جایی میرساند که درد و رنج ناشی از بیماری، آنقدر زیاد میشود که دیگر توجه به تفکر مثبت و سبک زندگی درست بسیار سخت و حتی محال میشود.
در چنین شرایطی داروها کمک میکنند تا درد تسکین یابد ولی باید توجه کنید که آرامش زودگذر است و ادامه دادن به روال قبلی زندگی آتش زیر خاکستر است که دیر یا زود زبانه میکشد.
بنابراین داروها فرصتی ایجاد میکنند تا بتوانید در شرایط روحی و روانی بهتری به آنچه باعث بیماری شده توجه کنید و پس از ریشهیابی آنها را کاملا برطرف کنید.
مکملهای خوراکی و عسل طبیعی
موضوع دیگری نیز باید مورد توجه قرار بگیرد. همانطور که یک ماشین برای حرکت و استفاده بهینه نیاز به سوخت مناسب دارد بدن ما نیز به سوخت مناسب نیاز دارد.
وقتی در یک اتومبیل، بنزین بیکیفیت و روغن نامناسب یا خراب بریزیم، نه تنها طول عمر آنرا کم میکنیم، بلکه باعث میشویم ماشین نتواند کارایی خوبی داشته باشد. سرعت و قدرتش کم شود و در سربالایی و سراشیبی کارکرد نامناسبی داشته باشد.
بدن ما نیز همینگونه است. مصرف خوراکیهای مناسب باعث میشود بدن در بهترین شرایط خود کار کند و بازدهی خوبی داشته باشد. که البته عسل طبیعی یکی از بهترین خوارکیهای جهان است.
بسیاری اوقات شاهد این هستیم که افراد با وجود سلامت بدن انرژی کافی برای انجام کارهای روزمره ندارند و بنابراین به فکر اهداف بزرگ و پیشرفت در زندگی خود نیستند. رساندن سوخت مناسب به بدن در این امر نیز به شما کمک میکند.
یکی از این سوختهای بسیار ارزشمند که نعمتی بزرگ است عسل طبیعی است که زنبورهای عسل با تلاش فوقالعاده ارزشمند خود برای ما تهیه میکنند.
این مکمل غذایی بینظیر نه تنها انرژی روزانه ما را تامین میکند بلکه در سلامتی ما، بهبود بیماریها و ترشح بسیاری از هورمون های لذت بخش درون بدن مثل دوپامین نیز نقش بزرگی ایفا میکند. البته توجه کنید که عسل بایستی طبیعی باشد و توسط زنبورهایی که در طبیعت تغذیه کردهاند تولید شده باشد. وگرنه ارزشی ندارد.
بنابراین مشخص شد که اعسل طبیعی و یا هر نوع دارو و مکمل تغذیهای به تنهایی درمانگر بیمارها نیست.اما میتوان گفت عسل طبیعی روند درمان را تسهیل میکند و بسیاری اوقات جزو لاینفک درمان است. اما به تنهایی کافی نیست.
اگر جایی شنیدید که کسی میگوید فقط با عسل درمان میشوید. این مطالب را به خود یادآوری کنید.
پیشگیری بهتر از درمان
این سخن حکیمانه به این سادگی که گفته میشود قابل اجرا نیست! اگرچه شستن دستها و پرهیز از برخی خوراکیها و تقویت بدن به پیشگیری بسیاری از بیماریهای عفونی و غیرعفونی آن کمک میکند اما هر روزه شاهد این هستیم که فلان ورزشکار با قدرت بدنی عالی درگیر بیماری خاصی میشود یا سکته میکند؛ یا افرادی که با وسواس خواصی خود را از معرض بسیاری بیماریها دور کردهاند درگیر میشوند. اینطور نیست؟
سبک زندگی ما علاوه بر خوردن و خوابیدن، شامل افکار، گفتار و رفتار ما نیز میشود که باعث به هم ریختگی نظم طبیعی بدن میشود و نهایتا باعث بیماری میشود.
پیشگیری بهتر از درمان درواقع دستوری است برای داشتن یک سبک زندگی سالم است. البته منظورم به اصطلاح پاستوریزه بودن نیست.
بهتر است بگویم یک تفکر مثبت گرا و اقدام در جهت افزایش مهارتهای توسعه فردی و اجتماعی میتواند عبارت صحیحتری باشد. مهارتهایی مثل دوست داشتن خود و دیگران ( شفقت ورزی ) ، تفکر مثبت گرا، سپاسگزاری و قدردانی، عدم شکایت و گلایه کردن مداوم، تغذیه سالم و مهارتهای دیگری است که تصمیم دارم به مرور در این بخش و وب سایت دیگری به نام مسیر برتری توضیح دهم. امیدوارم با این کار قدمی برای سلامتی بیشتر خودم و جامعه بردارم.